×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

پاسخ بحلول به سه سوال

× گویند روزی ابو حنیفه در محضر اصحابش گفت : جعفر بن محمد صادق کلماتی گفته که مرا بشگفتی آورده است . گوید خداوند در دنیا و آخرت دیده نمیشود چگونه میشود چیزی موجود باشد و دیده نشود ؟ و شیطان در قیامت به آتش میسوزد و حال آنکه شیطان از آتش است و شی به چیزی که از آن آفریده شده معذب نمیشود . دیگر انکه کارهای بندگان مستند به خود آنهاست و حال آنکه در قرآن است که تمام افعال مستند به خداست . بهلول در مجلس حاضر بود . کلوخی برداشت و بر سر حنیفه زد که سرش شکست و خون جاری شد و فرار کرد . ابو حنیفه به حاکم وقت شکایت برد . بهلول را حاضر کردند و سبب این کار را از او پرسیدند . گفت : ابو حنیفه به امام در سه مسئله ایراد کرد و من با این کلوخ جواب هر سه ایرادش را دادم . یکی اینکه میگوید نمیشود چیزی موجود باشد و دیده نشود اکنون مدعی است &
×

آدرس وبلاگ من

leila12.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/leila12

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

خداوندا کفر نمیگویم


  
              

 
خدایا کفر نمی‌گویم،

پریشانم،  

چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

مرا بی  ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.

خداوندا!  

اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی  

لباس فقر پوشی

غرورت را برای ‌تکه  نانی

‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌  

و شب آهسته و خسته

تهی‌ دست و زبان  بسته

به سوی ‌خانه باز آیی

زمین و  آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!  

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز  تابستان

تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی  

لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری  

و قدری آن طرف‌تر

عمارت‌های ‌مرمرین  بینی‌

و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و  آن‌سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر  می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!  

اگر روزی‌ بشر گردی‌

ز حال بندگانت  با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت،  از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو  مسئولی.

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن  و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،  

چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان  است و از احساس سرشار  است�
 
شنبه 8 مرداد 1390 - 3:53:39 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم